توانید پیش بینی کنید که چه میزان فروش را باید انتظار داشته باشید تا بتوانید به تعداد مشتریان احتمالی دست پیدا کنید. در مرحله اول تا آنجا که میتوانید اقدام به جذب مشتری احتمالی کنید تا قیفتان از همان اول پر بوده تا فروش تا آخر قیف ادامه داشته باشد.توجه داشتن به تعداد در مرحله اول قیف فروش عامل\nمهمی به شمار میرود زیرا تمام فرایند فروش از آن نشأت میگیرد. سعی کنید قیفتان را همیشه پر نگه دارید و زما یکدیگر تفاوت دارند. بسیاری از مدیران فروش خلاق ساعتها بر روی اطلاعات وقت صرف میکنند تا بتوانند راهی را پیدا کنند که فرآیندهای فروش با سرعت بیشتری بر روی حوزههای هدف آنان عمل کند. سوابق اطلاعاتی که برای این متریک نیاز دارید در داخل سیستم CRM تعبیه شده است. از آنها استفاده کنید. پذیرش متدو\nلوژی فروشمدیران فروش به این نکته توجه خاصی دارند که فروشندگان آنها در حال انجام چه کاری هستند. شرکت معم
است و هدف نیز این است که قدرت عظیمی که Salesforce در باز\nار CRM دارد تا حد امکان افزایش یافته و مشتریان جدید جذب شوند.اهمیت عملکرد متقابلبا رشد روزافزون نیاز و تقاضا برای عملکرد متقابل بین برنامهها و پلتفرمهای مختلف در محیطهای محاسباتی امروزی، مشتریان هر دو برنامه میتوانند هم از طریق Salesforce1 و Salesforce به اطلاعات Office دسترسی پیدا کرده، آنها ر\nا به اشتراک گذاشته و آنها را ویرایش کنند. این امکان میتواند هر نوع نقص موجود بین شرکتها را از بین ببرد. بر خلاف ابزارهای یکپارچه سازی third-partyکه پرهزینه هستند، این شراکت جدید امکان یکپارچه سازی رایگان را برای مشترکین Office 365 فراهم آورده است. این شراکت برای "دزدیدن" مشتریان از طرف یکی از دو \nشرکت طراحی نشده است بلکه هدف آن گسترش پلتفرمی است که Salesforce میتواند در آن نصب شده و مورد استفاده قرار گیرد. متریکهای کلیدی فروش که از سیستم CRM به دست میآید مدیران فروش عاشق اعداد و ارقام هستند به خصوص میزان سهمیه فروش و درصد سهم اشخاص درفروش و گروه فروشندگان. سطوح کمیسیون، پاداش، مسافرتهای \nکاری و خاتمه همکاری همگی بر مبنای یک عدد ساده قدرالسهم فروش محاسبه میشوند. با یک مدیریت اندک بر روی سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتریان میتوانیم به سادگی سهمیه فروش را مدیریت کنیم.با این وجود بسیاری از شرکتها هنگام محاسبه عملیات فروشد مشتریان بالقوه خود را از دست می دهید چرا که آنها هرگز نمی خواهند با شما معامله کنند.بازاریابی افراطی همه گیر است و بر خلاف آن بازاریابی تفریطی، غالبا به عنوان یک مشکل شناخته نمی شود. کمپین بازاریابی پاسخ هایی که شما انتظار دارید را\nنمی دهد و شما متعجب می مانید که چرا اینگونه شد. مطلب مرتبط: مدیریت بازاریابی در Microsoft CRM بازاریابی موفق را می توان به عنوان پیام مناسب، برای مشتری مناسب، در زمان مناسب و از طریق رسانه مناسب توصیف کرد. بازاریابی بیش از حد و افراطی به طور معمول شامل ارسال پیام اشتباه در زمان اشتباه است.رایج ترین\nشکل از بازاریابی بیش از حد، ارسال پیام های متعدد به یک مشتری از طریق ایمیل است. از همه بدتر ارسال این پیام، بارها و بارها به یک مشتری است. تکرار یک عامل مهم در بازاریابی موفق است، اما تکرار بیش از حد بدتر از تکرار خیلی کم است. برای اینکه مطمئن باشید هر یک از مشتریان و مشتریان بالقوه به تعداد مناسبی\nپیام شما را دریافت می کنند، می توانید از سیستم Microsoft CRM استفاده نمایید.پیام های بازاریابیتان را زمانبندی کنیدیکی از راه های مهم برای جلوگیری از بازاریابی بیش از حد و افراطی این است که پیام های خود را زمانبندی کنید. زمانبندی معمول، دو یا سه پیام در هفته اول کمپین است. پس از آن به مدت سه هفته هر\nهفته یک پیام و سپس هر ماه یک پیام برای حفظ تازگی و یادآوری کسبسعی میکنند متریکهایشان را با کارایی خود هم تراز کنند، دچار دلسردی شوند.ساده سازی متریکها امری مهم و حیاتی است زیرا همین متر\nیکها هستند که کارها و فعالیتهای موجود را هدایت میکنند و اگر افرادی که مورد سنجش قرار میگیرند به این درک و فهم نرسند که متریکها چه میباشند و چگونه مورد محاسبه قرار میگیرند، پس نمیتوانند تأثیر خاصی بر روی رفتار خویش بگذارند.بخشی از فرایند ساده سازی این موضوع است که تعریف اصطلاحات واضح و قابل د\nرک باشند. برای مثال، در CRM، بسیاری از شرکتها "مشتریان احتمالی" را از "سرنخها" جدا میکنند. این تعریف تا زمانی قابل قبول است که هر کسی تعریف مشترکی از این اصطلاحات داشته و بتواند یکی را از دیگری تفکیک کند. با این حال در اغلب اوقات اصطلاحات به خوبی تعریف نشده و معمولاً برای کاربران درک اینکه یک شخص\nخاص میبایست سرنخ باشد یا مشتری احتمالی کار سختی خواهد بود.\nسابق بر این برخی از متریکها برای قضاوت در مورد کارایی کلی شرکت در نظر گرفته میشدند بدون اینکه به چگونگی تأثیرگذاری کاربران بر روی آنها اشاره ای داشته باشند. یکی از مثالهای متداول متریک قدیمی میزان رضایتمندی مشتریان غول Bugaboo است.داشتن متریک رضایتمندی مشتری برای قضاوت کلی شرکت میتواند سودمند ب\nاشد اما اینکه بتوانیم ببینیم که افراد به چه نحوی بر روی این متریک تأثیر میگذارند کار بسیار دشواری است زمشتری احتمالی از طریق آن میتواند تصمیم به خرید نماید. داشتن یک فرایند روش مند، تبدیل کردن مشتری احتمالی به مشتری ثابت را آسانتر کرده و نرخ تبدیل بیشتری را ارائه می دهد.Pipeline (که\nگاهی اوقات به خاطر شکل و شمایلش به آن قیف فروش نیز می گویند) از یک رویکرد مرحله ای با استراتژی فروش از پیش تعریف شده برای هر مرحله استفاده میکند. ساختار آن به گونه ای است که پیاده سازی آن با نرم افزار crm مایکروسافت کار نسبتاً راحتی است.علاوه بر این برای هدایت فرایند فروش، قیف فروش ابزار مهمی برای\nمدیریت فعالیتهای فروش بوده و پیش بینی میکند که شرکت به چه نحوی عملیات فروش را در آینده ای نزدیک به خوبی انجام می دهد. اگر شما نرخ تبدیل را در هر مرحله از قیف فروش بدانید -به این معنا که چند نفر مشتری احتمالی بهطور متوسط به مرحله بعد میروند – با دانستن تعداد مشتریان در هر مرحله میتوانید پیش بین\nی دقیقی از میزان فروش کل به دست آورید.با شکستن فرایند فروش به شیوه ای که گفته شد شما همچنین میتوانید ببینید که در چه مرحله ای مشتریان بالقوه را ازدست میدهید و در چه محلی نیازمند اصلاح عملکرد دارید.اولین قدم برای پیاده سازی قیف فروش این است که تعداد مراحلی را که برای تشریح دقیق فرایند فروشتان نیاز \nدارید به دست آورید. این تعداد میتواند بین سه تا هفت مرحله باشد و یا به طول و پیچیدگی چرخه فروش ربط داشته باشد.